آینده هیجانانگیز وفاداری در وب3
با ظهور وب3، برنامههای وفاداری با شفافیت و امنیت بلاکچین تحول مییابند. اگرچه موانع پذیرش و پیچیدگی فنی وجود دارد، اما این سیستمها میتوانند اعتماد و دسترسی مشتریان را افزایش دهند.
در دنیای پرفرازونشیب دنیای کریپتوکارنسی و نوسانات قیمت لحظهای ارزهای دیجیتال، یک اصل اساسی به نام قانون متکالف (Metcalfe's Law) همواره ثابت و پایدار باقی مانده است. این قانون که از دل نظریات مخابراتی بیرون آمده و به دنیای ارزهای دیجیتال راه یافته است، در اصل نحوه ارتباط ارزش یک شبکه با تعداد کاربران آن را شرح میدهد. براساس این قانون، با افزایش تعداد کاربران یک شبکه، ارزش و کاربرد آن شبکه نیز افزایش پیدا میکند؛ چراکه در یک شبکه غیرمتمرکز، کاربران بیشتر به معنای ظرفیت بیشتر برای انجام تراکنشات، تعاملات و اثر شبکه است.
اگر این سوال برایتان پیش آمده که چرا آشنایی با قانون متکالف بسیار حائز اهمیت است؟ باید بگوئیم که علت چنین مسئلهای به نقش کلیدی این قانون در فراهم نمودن بستری برای پیشبینی وضعیت آتی پول، اینترنت، ارزهای دیجیتال و یک تکنولوژی خاص ارتباط دارد. بنابراین، با ما تا انتهای این مقاله از کریپتوباز همراه باشید تا به طور جامع با قانون متکالف آشنا شده و از نتایج تحلیلهای این اصل در سرمایهگذاریهای خود بهرهمند شوید.
در سال 1980 میلادی بود که رابرت متکالف (Robert Metcalfe)، یکی از برترین دانشمندان فعال در حوزه شبکه رایانهای و پدیدآورنده اترنت (Ethernet) که از او به عنوان بنیانگذار کمپانی 3COM نیز یاد میشود، قانون متکالف را از دل نظریات مخابراتی و شبکههای ارتباطی بیرون کشیده و به دنیا معرفی نمود؛ هرچند که در سال 1993 میلادی، فردی به نام جورج گیلدر (George Gilder) این قانون را فرمولبندی نمود، ولی خالق این قانون رابرت متکالف بوده و دقیقا به همین علت است که این قانون به نام او شناخته میشود. متکالف در ارائه این نظریه توجه ویژهای به تبیین اهمیت اتصالات در شبکههای ارتباطی داشته و با تمرکز بر روی شبکههای تلفن و اترنت، به تحلیل تأثیر تعداد کاربران بر ارزش کلی یک شبکه پرداخته است.
این قانون در ابتدا به منظور بیان چگونگی افزایش ارزش شبکههای تلفنی با اضافه شدن هر کاربر جدید طراحی گردید و متکالف ادعا کرد که ارزش یک شبکه به طور نمایی با افزایش تعداد کاربران آن افزایش پیدا میکند. این نظریه بعدها در حوزههای دیگری همچون شبکههای اجتماعی و اینترنت نیز گسترش یافت و امروزه از آن به عنوان یکی از اصول اساسی در تحلیل شبکههای دیجیتال یاد میشود.
قانون متکالف از یک فرمول ساده پیروی میکند که این فرمول به شرح زیر است:
V = n2
منظور از این فرمول این است که ارزش یک شبکه (V) با مربع تعداد کاربران آن (n2) رابطه مستقیم دارد. به بیان بهتر، اگر یک شبکه دارای 100 نود (Node) باشد، با افزایش تعداد نودها به عدد 200، ارزش این شبکه 4 برابر خواهد شد:
10000 = 1002
40000 = 2002
این مفهوم نشان دهنده این واقعیت است که اضافه شدن هر کاربر جدید به شبکه، نه تنها به طور مستقیم بر ارزش شبکه میافزاید، بلکه از طریق ایجاد تعاملات و ارتباطات جدید با سایر کاربران، ارزش شبکه را به طور نمایی بالاتر میبرد. در محیطهای دیجیتال، این قانون ثابت میکند که تعداد کاربران یک پلتفرم دیجیتالی همچون یک شبکه اجتماعی خاص مثل اینستاگرام یا حتی یک شبکه بلاکچینی بیشتر باشد، ارزش آن برای هر کاربر مجزا، افزایش پیدا میکند. به طور کلی پذیرش این اصل در دنیای کریپتو و مارکت ارز دیجیتال دارای اهمیت بیشتری است؛ چراکه در چنین فضایی پذیرش گسترده و تعداد فعال کاربران قادر است تأثیر مستقیمی بر ارزش و استقرار یک ارز دیجیتال داشته باشد.
به بیان بهتر، در حوزه رمزارزها هر کاربر جدید از طریق افزایش تعداد و حجم معاملات، تقویت امنیت شبکه و گسترش کاربردهای احتمالی ارز دیجیتال مورد نظر، به ارتقا ارزش کلی شبکه بلاکچینی کمک خواهد کرد. با چنین اوصافی، قانون متکالف در مارکت ارز دیجیتال از حالت یک اصل نظری و تئوری خارج شده و به ابزاری کلیدی برای تحلیل و پیشبینی میزان رشد قیمتی و ارزش ارزهای رمزپایه تبدیل میشود؛ چراکه این قانون معتقد است که اندازه شبکه بر ارزش توکن بومی آن شبکه اثر داشته و نمونه بارز این موضوع را میتوان در بیت کوین، اتریوم و غیره مشاهده کرد.
برای آن که به درک درستی از قابلیت و توان این قانون در پیشبینی ارزش یک ارز دیجیتال برسیم، باید به سراغ بررسی یک نمونه عملی برویم و چه مثالی بهتر از بیت کوین، پادشاه رمزارزها! پذیرش بیت کوین BTC در جوامع مختلف به یک چرخه مثبت درآمده و افزایش تعداد کاربران منجر به رشد ارزش بیت کوین و جذب حداکثری سرمایهگذاران شده است. بیت کوین در سالهای اولیه دارای جامعه کاربری بسیار کوچکی بود و طبیعتا ارزش بسیار کمتری نیز داشت؛ اما امروزه به دلیل افزایش آگاهیهای جمعی از ارزش و کاربردهای بیت کوین، تعداد افراد بیشتری به سراغ خرید و استفاده از آن آمده و با افزایش کارایی، اثر شبکه ایجاد شد.
در ماه دسامبر سال 2018 و تقریبا پس از گذشت یک دهه پس از راهاندازی شبکه بلاکچینی بیت کوین، تعداد آدرسها و کاربران این شبکه از 400 میلیون نفر عبور کرده که این رقم در حال حاضر بسیار بیشتر از آن زمان بوده و نشاندهنده پذیرش گسترده بیت کوین است. رشد قیمت BTC در بازار گاوی سال 2017، یک نمونه عملی از اثر قانون متکالف در این حوزه است. البته علیرغم قابلیت اجرایی قانون متکالف، این قانون قادر نیست پویایی پیچیده قیمتگذاری بیت کوین را شرح دهد؛ چراکه عوامل مختلفی همچون احساسات حاکم بر بازار، مسائل اقتصاد کلان و غیره بر بازار ارزهای دیجیتالی اثر دارند و نباید از آثار سفته بازی در تغییرات کوتاه مدت قیمتی نیز غافل شد، عواملی که در قانون متکالف چندان مورد توجه قرار نمیگیرند!
به طور کلی قانون متکالف هم در تحلیل وضعیت بازار و هم در تبیین اصول مبنایی شبکههای بلاکچینی و ارزهای دیجیتال کاربرد دارد که از مهمترین نمونههای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• ارزش بازار: به کمک Metcalfe's Law میتوان پروژههای رمزارزی را دقیقتر و بهتر ارزیابی نمود. طبیعتاً شبکهای که از تعداد کاربران بیشتری برخوردار است، قادر است تأثیرات بسزایی را بر احساسات حاکم بر بازار و تصمیمگیری سرمایهگذاران از خود برجای بگذارد.
• تمرکززدایی: براساس منطق قانون متکالف، شبکههای بزرگ و توزیعشده مقاومت بیشتری در برابر حملات احتمالی داشته و امنتر هستند. مسلماً هر چه یک شبکه به سمت تمرکززدایی بیشتر حرکت کند، به دلیل برخورداری از تعداد نودهای بیشتر، کمتر در معرض ریسک نقطه تکی شکست قرار میگیرد.
• مقیاسپذیری و کاربردها: با افزایش اندازه شبکه، مبحث مقیاسپذیری اهمیت بیشتری پیدا میکند. حجم بالای تراکنشی و ارتقا سطح فعالیت کاربران در شبکه، بیش از پیش ظرفیت شبکه بلاکچینی را اشغال میکند؛ در نتیجه برای آن که یک شبکه بتواند عملکرد و تجربه کاربری خود را حفظ کند، لازم است به سراغ استفاده از راهکارهای مقیاسپذیری برود. ناگفته نماند که براساس قانون متکالف، ارزش یک توکن متناسب با کاربردها و خدماتی تعیین میگردد و هر چه یک توکن بیشتر مورد استفاده قرار گیرد، ارزش آن هم بیشتر میشود.
• اثر شبکه: قانون متکالف تاکید بسیار زیادی بر اهمیت اثر شبکه داشته و به پروژههای نوپا توصیه میکند که انرژی خود را بیشتر برای جذب کاربران فعال صرف نمایند. البته همکاری و تعاملپذیری نیز نقش مؤثری بر اثر شبکه داشته و مقبولیت ارزهای دیجیتالی را ارتقا میدهد. به عنوان مثال ریپل (XRP) به دلیل همکاری با شرکتهای مختلف توانسته است به سمت همهگیر شدن قدم بردارد.
در حالی که از قانون متکالف به عنوان ابزاری قدرتمند به منظور فهم ارزش شبکههای بلاکچینی یاد میشود، ضرورت دارد که به چالشهای ذاتی این قانون که در کاربرد آن در دنیای کریپتو اثر گذاشته، توجه داشته باشیم. یکی از موانع اصلی این قانون به بحث تک مبنایی بودن این قانون و تأکید بیشتر آن بر تعداد کاربران مربوط میشود که ممکن است موجب شود در تحلیلها، کیفیت اتصالات و تعاملات واقعی نادیده گرفته شوند و این در حالیست که در دنیای کریپتو، نه تنها تعداد کاربران مهم است، بلکه چگونگی و دلیل استفاده این کاربران از شبکه نیز بسیار حائز اهمیت است.
به عنوان مثال اگر یک ارز رمزپایه تعداد زیادی از کاربران را به سمت خود جذب نماید و بخش عمده این کاربران به دنبال انجام معاملات کوتاه مدت و سفته بازی باشند، ممکن است این کاربران به خودی خود نتوانند یک ارزش پایدار برای شبکه ایجاد نمایند. در چنین حالتی، قانون متکالف ممکن است ارزش واقعی شبکه را بیش از میزان واقعی تخمین زند؛ چراکه این قانون به جای تمرکز بر ارزش افزودهای که هر کاربر به شبکه افزوده است، تنها بر تعداد آنها تمرکز نموده است.
علاوه بر مسئله یاد شده، در مواردی که شبکه بلاکچینی با تعداد زیادی کاربر غیرفعال یا اکانتهای کمفعالیت مواجه است، قانون متکالف همچنان با ضعفهای جدی مواجه خواهد بود و صرفاً به ظاهر تعداد کاربران توجه کرده و ارزش واقعی شبکه بسیار کمتر از آن چیزی خواهد بود که قانون متکالف پیشبینی مینماید.
قانون متکالف صرفاً بر روی قیمت ارزهای دیجیتالی تأثیر نمیگذارد، بلکه تأثیرات قابل توجهی بر روی کاربرد این ارزهای رمزپایه و نحوه تعامل با آنها نیز دارد. اگر نگاهی به تاریخچه روند حرکتی اتریوم (ETH) داشته باشیم، خواهیم دید که این پلتفرم با توسعه قراردادهای هوشمند (Smart Contract) و برنامههای غیرمتمرکز (dApps) امکانات جدیدی را در اختیار کاربران خود قرار داد. این پیشرفتها که بخشی از آنها به دلیل افزایش تعداد کاربران شبکه بود، بر ارزش اتریوم افزوده و قابلیتهای جدیدی را برای انجام معاملات و مبادلات ارز دیجیتال برای کاربران فراهم نمود.
بنابراین، اگر ما نقش سرمایهگذار را در این زمینه ایفا کنیم، چگونه قادر خواهیم بود که این تغییرات را سریعاً درک کرده و از آنها به نفع خود استفاده نمائیم؟! پاسخ ساده است و باید به دنبال الگویی باشیم که نشانگر پذیرش گسترده و افزایش کاربرد شبکه است. مسلماً شناسایی پروژههایی که بوسیله جامعه فناوری و سرمایهگذاران حمایت میشوند، میتواند نقطه شروع خوبی برای یافتن فرصتهای سرمایهگذاری مطمئنتر باشد. به طور خلاصه، با استفاده از قانون متکالف به عنوان یک ابزار تحلیلی، قادر خواهیم بود چگونگی تأثیرگذاری جنبههای مختلف ارز دیجیتال (از جمعیت کاربران گرفته تا کاربردهای فناورانه) بر ارزش کلی آن را بهتر درک کنیم.
برای محاسبه قانون متکالف باید از فرموال «V = n2» استفاده کنیم. فرض کنید که هر کاربر یک شبکه دارای ارزش 10 دلاری است. حال اگر توسعهدهندهای یک شبکه بلاکچینی ایجاد نماید که در آن 2 کاربر فعالیت دارند، ارزش این شبکه برابر با 100 دلار (102) خواهد بود. حال اگر تعداد کاربران این شبکه به 3 نفر افزایش پیدا کند، ارزش آن به هزار دلار (103) خواهد رسید. توجه داشته باشید که در فرمول قانون متکالف کاربران فعال در شبکه ارزش بسیار زیادی دارند و دقیقا همان کسانی هستند که هم میتوانند موفقیت شبکه را تقویت نموده یا آن را نابود سازند!
هنگامی که از قدرت کاربران در یک شبکه بلاکچینی صحبت میکنیم، حضور یا ترک برخی از کاربران میتواند تهدید بسیار جدی برای سلامت کل شبکه محسوب شود؛ به عنوان مثال اگر یک نهنگ شبکه بلاکچینی خاصی را ترک کند، مسلماً این موضوع به دلیل برهم زدن تعادل عرضه و تقاضا، تأثیر بسیار مخربی بر روی آن خواهد داشت. البته از نقدهای وارده بر قانون متکالف به بحث ارزش ثابت هر کاربر مربوط میشود و این در حالیست که نه در بلاکچینها، نه در کسبوکارها و نه حتی در شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام، هر کاربر ارزش یکسانی ندارد.
قانون متکالف همواره مرحله مهم ساخت یک شبکه را از قلم میاندازد و این در حالیست که این مرحله بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه ممکن است کلیه مراحل را به درستی انجام دهید ولی هیچ کاربری تمایلی برای استفاده از شبکه شما نداشته باشد. در قانون متکالف، تجربیات ضعیف کاربران به دلیل ازدحام و ترافیک شبکه، تفاوت کاربران فعال با کاربرانی که صرفا در شبکه ثبت نام کردهاند و مواردی از این دست نادیده گرفته میشود و مسلماً موارد یاد شده، بسیار فراتر از الگوی نود بیشتر، عملکرد و آینده بهتر است! با چنین اوصافی قانون متکالف در مواجهه با واقعیات یک شبکه شکست خواهد خورد؛ اما بهترین راهحل چیست؟!
پاسخ این سوال در بررسی رفتار دم عصاییها یا همان میرکت (Meerkat) نهفته است! میرکتها یا همان دم عصاییها حیواناتی بسیار اجتماعی هستند که در جنوب آفریقا زندگی میکنند و غالباً دارای اجتماع 30 الی 50 نفری هستند. این حیوانات به هنگامی که با شکارچیان درنده مواجه میشوند، بر روی دو پای خود ایستاده و با تولید صدا با دوستان خود هشدار میدهند. جالب است بدانید که این حیوانات به منظور تفکیک هشدارها متناسب با شکارچیان هوایی و زمینی و دستهبندی درجه خطر، از صداهای مختلفی همچون سوت زدن استفاده میکنند. علاوه بر میرکتها، حیوانات دیگری همچون زنبورها و پنگوئنها نیز دارای زندگی اجتماعی هستند که این زندگی گروهی مقابله با شکارچیان، یافتن جفت و شکار را برای آنها راحتتر میکند. طبیعتا در چنین دنیایی هرچه تعداد افراد بیشتر باشد، وضعیت پایدارتر خواهد بود.
با این حال اگر به هر دلیلی جمعیت این حیوانات کاهش یابد منافع یاد شده به سرعت از بین میروند و جمعیت در معرض انقراض و فروپاشی کامل قرار میگیرد؛ از طرف دیگر، رشد بیش از حد جمعیت نیز موجب کوچک شدن فضای زندگی شده و همچنان منافع سایرین را به خطر میاندازد. این مفهوم برای یک محصول فناوری نظیر ارزهای دیجیتالی نیز قابل تعمیم است. اگر یک شبکه به قدر کافی کاربر نداشته باشد، برخی از کاربران نیز آن را حذف کرده و با افزایش نرخ ترک کاربران، شبکه به سمت فروپاشی حرکت خواهد کرد. حال اگر دسته دم عصاییها و کاربران رشد کند، این شبکه در برابر رقبا همچنان در نقطه امنی قرار داشته و رقبا نمیتوانند به آن آسیب زنند. البته این وضعیت پایدار نخواهد بود؛ چراکه با مشکلات مقیاسپذیری، روند نزولی به خود خواهد گرفت.
بیشتربخوانید: بررسی مفهوم فرانت رانینگ
پس قانون دم عصاییها به ما میگوید که برای پایداری یک شبکه در درجه اول باید تعداد معینی کاربر در شبکه داشته باشیم تا هسته اولیه رشد شکل گرفته و در رتبه بعدی تعاملات این گروه با یکدیگر را تضمین کنیم؛ چراکه این مسئله تضمین کننده رشد برای شبکه است. با چنین توصیفاتی به نظر میرسد قانون دم عصاییها جایگزین مناسبتری برای قانون متکالف است.
با توجه به نقش کلیدی ارزش یک شبکه در روند حرکت قیمتی آتی توکن بومی آن شبکه، ما این مقاله از بلاگ کریپتوباز را به معرفی جامع قانون متکالف (Metcalfe's Law) اختصاص دادیم و همان طور که در مطالب فوق مشاهده کردید، این قانون بر این ایده بنا شده که ارزش یک شبکه به عامل تعداد کاربران شبکه بستگی دارد و هر چه این تعداد بالاتر رود، ارزش آن نیز افزایش پیدا میکند. این قانون به نوعی میتواند روند قیمتی ارزهای دیجیتالی را نیز بیان نماید؛ اما نباید صرفاً به دادههای آن اکتفا کرد.
علت چنین مسئلهای به محدودیتهای این ابزار و تک مبنایی بودن این قانون مربوط میشود؛ این در حالیست که در دنیای کریپتو عوامل متعددی بر ارزش یک ارز دیجیتال تأثیر میگذارند و اگر به دنبال تسلط بر آمار ارزش شبکه هستید، بهتر است به سراغ قانون دم عصاییها برویم. حال که با مفهوم قانون متکالف بهتر آشنا شدید، آیا به نظر شما با استفاده از آن میتوان پروژههای متاورس و NFT را مورد بررسی قرار داد؟ نظرات خود را برای ما بنویسید.
نظریهای بوده که معتقد است ارزش یک شبکه ارتباط مستقیمی با تعداد کاربران آن دارد.
بله؛ اما نباید به آن اکتفا کرد. علت این موضوع در سادهانگاری بیش از حد رفتار قیمتی رمزارزها در این قانون است.
بهتر است در کنار آن به سایر ابزارهای تحلیلی نیز توجه داشته باشید؛ چراکه این قانون تک مبنایی بوده و ممکن است سرمایهگذاری بر روی یک پروژه با فناوری بسیاری قوی را رد کرده و شما را به سمت سرمایهگذاری حبابوار سوق دهد.