آشنایی با نظریه اقتصادی Greater Fool

آشنایی با نظریه اقتصادی Greater Fool

  • clock زمان مطالعه: 8:48 دقیقه
  • calendar انتشار: 12 مهر 1402
  • eye تعداد بازدید: 4071
نظریه اقتصادی Greater Fool نشان می‌دهد که در بازارهای مالی، مردم ممکن است دارایی‌ها را با قیمت‌های بالا خریداری کنند و انتظار داشته باشند که آن‌ها را برای کسب سود به «احمق بزرگتر» بفروشند!
آنچه در این مقاله میخوانید

    اگر به مباحث اقتصادی و ترید در بازارهای مالی مختلف علاقه‌مند هستید، باید بدانید که کلیه بازارهای مالی رفتارهای معاملاتی خود را متناسب با نظریات اقتصادی-روانشناسی تنظیم می‌کنند و همین مسئله سبب شده تا اگر فردی قصد سرمایه‌گذاری بر روی‌ بازارهای مالی مختلف از بازار بورس و سهام سنتی گرفته تا مارکت ارز دیجیتال را دارد، الزاما در قدم اول به سراغ یادگیری نظریات و اصطلاحات موجود در بازار مورد نظر برود. یکی از نظریات جالب که میان کلیه بازارهای مالی و حوزه‌های سرمایه‌گذاری مشترک است، تئوری Greater Fool نام دارد که در فارسی آن را به احمق بزرگتر و احمق‌تر از من ترجمه کرده‌اند.

    در تئوری Greater Fool همه چیز به ارزش واقعی دارایی‌ها و حباب قیمتی ایجاد شده در آن‌ها مربوط می‌شود. مطمئنا روزی که حباب قیمتی یک دارایی بشکند و ارزش آن به قیمت واقعی نزدیک‌تر شود، بیشترین ضرر متوجه فردی است که آن را با قیمت بسیار بالاتری خریداری کرده است که به آن احمق بزرگتر گفته می‌شود! برای آن که بتوانیم از ورود چنین ضرری سهمگینی جلوگیری کنیم، ضرورت دارد که با تئوری Greater Fool یا همان نظریه احمق بزرگتر بیشتر آشنا شویم؛ پس تا انتهای این مطلب از بلاگ کریپتوباز با ما همراه باشید تا با این نظریه جالب در بازارهای مالی آشنا شوید و از کارهایی که باعث می‌شوند تا نقش احمق بزرگتر را در بازار رمزارزی و فارکس ایفا کنید، دوری نمائید.

    تئوری احمق بزرگتر چیست؟

    بررسی نظریه احمق بزرگتر

    تئوری احمق بزرگتر (Greater Fool Theory) که به آن قانون بقای حماقت نیز گفته می‌شود، در تلاش است تا به این سوال که «چگونه ممکن است فردی به سراغ خرید یک دارایی برود در حالی که ارزش آن بسیار بالاتر از ارزش واقعی بوده و اصطلاحا در اوج قیمت قرار دارد؟» پاسخ دهد. در واقع هنگامی که بازار در حالت حباب قیمتی قرار دارد، قطع به یقین مملو از افرادی است که یا خودشان احمق بزرگتر هستند یا به دنبال چنین افرادی می‌گردند تا دارایی خود را با قیمتی بالاتر به او بفروشند. البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که در 90 درصد مواقع شکل‌گیری حباب قیمتی نیز نتیجه حضور افراد احمق بزرگتر در یک بازار مالی است.

    به بیان بهتر، تئوری احمق بزرگتر معتقد است که همواره می‌توان یک دارایی را با قیمتی فراتر از نرخ بازار به فروش رساند؛ چراکه حتما یک احمق بزرگتر (Greater Fool) وجود دارد که برای آن، بیشتر از ارزش واقعی موجود در بازار هزینه کند! البته این نوع خرید با این که فردی بخاطر نداشتن قوه تعقل و درک کافی، تصرفات مالی غیرعقلایی  انجام دهد (که اصطلاحا در علم حقوق به آن سفیه یا غیررشید گفته می‌شود) تفاوت دارد. در این نظریه، احمق بزرگتر فردی است که به دلیل وجود تورم یا نیاز مبرم به آن جنس این مبلغ گزاف را پرداخت می‌کند و در ازای آن چندان توجهی به ارزش واقعی دارایی مورد نظر یا کیفیت آن ندارد.

    در اصل نظریه اقتصادی احمق بزرگتر بر روی دو رکن اصلی ارزش ذاتی یک دارایی و خرید آن در قیمتی بالاتر از ارزش ذاتی آن بنا نهاده شده است. خود این نظریه منجر به ایجاد اصطلاحات جدیدی در بازارهای مالی همچون فومو (FOMO) که منظور از آن شاخص ترس و طمع از دست دادن فرصت بوده، شده است. در حالت فومو که نقش کلیدی را در افزایش حباب اقتصادی ایفا می‌کند، نظریه احمق بزرگتر بیش از پیش خود را نشان می‌دهد.

    مثال های عملی از تئوری Greater Fool

    مطمئنا با مطالعه مطالب فوق یک تصویر کلی از چیستی تئوری احمق بزرگتر در ذهن‌تان شکل گرفته است؛ اما برای ترسیم جزئیات این تصویر کلی نیازمند بررسی چند نمونه عملی از تئوری Greater Fool در بازارها و حوزه‌های سرمایه‌گذاریم مختلف هستیم. به طور کلی نظریه احمق بزرگتر از زمان شکل‌گیری درک سرمایه‌گذاری در انسان‌ها ایجاد شده و یکی از نمونه‌های بارز آن را می‌توان در سال 1630 میلادی در هلند جستجو کرد. در این سال، افزایش تقاضا برای خرید پیاز گل لاله منجر به ایجاد حبابی به نام جنون گل لاله (Tulip Mania) در این کشور شد که در طی افزایش این حباب اقتصادی، ارزش پیاز گل لاله به قدری بالا رفت که ارزش هر پیاز آن حدودا به ده برابر درآمد سالانه یک کارگر ماهر در کشور هلند رسید! این حباب قیمتی که تا سال 1637 میلادی ادامه داشت حاصل سفته بازی و طمع مردم بود. طبیعتا ارزش واقعی یک پیاز گل لاله تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند از ارزش یک خانه بالاتر باشد! با ترکیدن این حباب نیز بسیاری از مردم هلند ورشکست شدند و همواره از حباب جنون گل لاله به عنوان اولین حباب اقتصادی دنیا یاد می‌شود.

    نمونه‌های عملی متعددی در ارتباط با تئوری Greater Fool در حوزه املاک و مستغلات و بازار بورس نیز وجود دارد؛ به عنوان مثال بازار املاک و مستغلات کشور ایالات متحده آمریکا در چند دهه گذشته با تئوری احمق بزرگتر دست و پنجه نرم می‌کند و براساس گزارشات رسمی فدرال رزرو، میانگین قیمتی مسکن در این کشور از سال 1995 تا 2005 تقریبا دو برابر شده و اکثر خریداران املاک نیز از تئوری احمق بزرگتر بهره می‌برند تا بازدهی بیشتری عایدشان گردد. همین روند در سال‌های 2006 و 2007 با سرعت بیشتری دنبال شد و در سال 2008 با ترکیدن حباب قیمت مسکن روند نزولی به خود گرفت به طوری که این روند نزولی تا سال 2011 ادامه داشت و قیمت مسکن در سال 2011 به کمترین میزان خود رسید. حال مالکان خانه‌ها صاحب املاکی بودن که دارای ارزشی بسیار پایین‌تر از میزان بدهی‌های آن‌ها برای خرید این خانه داشت.

    ویژگی های اصلی تئوری Greater Fool

    بررسی دقیق ماهیت تئوری احمق بزرگتر ما را به سه ویژگی اصلی شکل دهنده این نظریه می‌رساند که آشنایی با آن‌ها نقش مهمی را در دستیابی به فهمی صحیح‌تر از چیستی این نظریه اقتصادی در اختیار کاربران قرار می‌دهد. به طور کلی، ویژگی‌های اصلی تئوری Greater Fool به شرح زیر هستند:

    تمرکز بر روی معاملات کوتاه مدت

    افرادی که طرفدار نظریه احمق بزرگتر هستند، توجهی به کاربرد دارایی خریداری شده در آینده و در طول بازه زمانی بلند مدت ندارند و آنچه برای آن‌ها اهمیت دارد، صرفا کسب سود در بازه زمانی کوتاه مدت است. طبیعتا اعطای اهمیت بیش از اندازه به کسب سود در بازه زمانی کوتاه مدت، برخلاف ذات و سایر استراتژی‌های اقتصادی موجود است که اصل را بر ارزش ذاتی یک دارایی گذاشته‌اند. لازم به ذکر است که تئوری اقتصادی احمق بزرگتر عموما در بازارهای پرنوسان خود را نشان می‌دهد.

    رفتار پرطمع سرمایه‌گذاران

    در عموم نظریات سنتی دنیای اقتصاد، مبنای نظریه بر پایه رفتار منطقی سرمایه‌گذاران گذاشته می‌شود؛ اما این مسئله در نظریه Greater Fool صادق نبوده و برخلاف شیوه معمول گذشته، این نظریه بر پایه رفتار غیرمنطقی معامله‌گران بنا شده است. منطبق با این نظریه، اولین فردی که با مشاهده رشد کاذب قیمتی به سراغ خرید کالای مورد نظر رفته است، حماقت اول را انجام داده و حال به دنبال فرد دیگری می‌گرد تا با فروش این دارایی به قیمتی بالاتر به آن، سود بیشتری را دریافت کند و فرد دوم که چنین کالایی را خریداری می‌کند، حماقت بزرگتر را انجام می‌دهد.

    یافتن فردی با حماقت بیشتر

    تمام روند کار در این نظریه اقتصادی بر روی یافتن فردی با حماقت بیشتر متمرکز شده؛ اما هنگامی که چنین فردی پیدا نشود، حباب قیمتی ایجاد شده ترکیده و اصلاح قیمتی آغاز می‌گردد.

    ارتباط تئوری Greater Fool با حباب قیمتی

    ارتباط نظریه احمق بزرگتر در بازار مالی با حباب قیمتی

    در قدم اول در بررسی ارتباط میان تئوری احمق بزرگتر با حباب قیمتی، باید بدانیم که حباب قیمتی به هنگامی رخ می‌دهد که ارزش و قیمت یک دارایی بنابه‌دلایل مختلفی افزایش یافته و از ارزش واقعی خود فاصله بگیرد. به بیان ساده‌تر، ایجاد حباب قیمتی معنایی به غیر از طغیان غیرمنطقی در قیمت غیرواقعی یک کالا یا خدمات ندارد. به نظر بسیاری از اقتصاددانان خود شکل‌گیری حباب قیمتی در بازار یک دارایی، نظریه احمق بزرگتر است.

    طبیعتا وقتی فردی، یک دارایی را با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی آن خریداری می‌کند و این دارایی را با قیمتی بیشتر (برای کسب سود) به فرد دیگری می‌فروشد، میزان حباب شکل گرفته در بازار این دارایی افزایش یافته و افراد بیشتری را درگیر خود می‌کند و تا جایی ادامه می‌یابد که ارزش آن بسیار بالا رفته و افراد دیگر توان خرید آن در سطح گسترده را ندارند؛ در همین نقطه است که حباب شکل گرفته ترکیده و فاجعه اقتصادی به بار می‌اید.

    تئوری Greater Fool در دنیای کریپتوکارنسی

    دنیای کریپتوکارنسی از رمزارزها گرفته تا توکن‌های غیرمثلی NFT و غیره همواره مورد حمله سرمایه‌داران بزرگ جهانی قرار داشته که معتقد هستند اساس شکل‌گیری چنین دنیای بر پایه تئوری Greater Fool بوده است؛ به عنوان مثال بیل گیتس به هنگام اعلام عقیده در ارتباط با ماهیت بازار NFT چنین اظهار عقیده کرده که این بازار 100% با نظریه اقتصادی احمق‌تر از من منطبق است. در سال 2020 نیز وارن بافت، یکی از ثروتمندترین افراد جهان، در اظهار نظری مشابه در ارتباط با ارزهای دیجیتال، این دارایی‌های دیجیتالی را فاقد ارزش اعلام کرده و گفت که برای این رمزارزها نمی‌توان کاربردی جز فروختن آن‌ها تصور نمود.

    در واقع، نقطه اتکا آقایان بیل گیتس و وارن بافت و برخی اقتصاددان‌های دیگر در اعلام دنیای کریپتوکارنسی به عنوان نمونه بازار تئوری احمق بزرگتر، در این است که عملا در حال حاضر نمی‌توان هیچگونه کاربرد واقعی را برای رمزارزها در دنیای واقعی تصور نمود! این افراد معتقد هستند که ماهیت کلی مارکت ارز دیجیتال، یک بازار حبابی بوده که سرمایه‌گذاران آن منحصرا به دنبال کسب سود از طریق فروش این دارایی‌ها به افراد دیگر هستند؛ دقیقا همان چیزی که در تئوری Greater Fool اتفاق می‌افتد.

    در پاسخ به چنین دیدگاهی باید گفت که هرچند در حال حاضر تعداد کاربردهای ارزهای دیجیتالی در دنیای واقعی، اندک است؛ اما نمی‌توان بر روی این کاربردهای هرچند اندک به طور کامل چشم پوشید و گفت که بیت کوین و ارزهای دیجیتالی فاقد هر نوع کاربرد در دنیای واقعی هستند! گذر از محدودیت‌های مالی کشورها و انجام تراکنش‌های تا چند میلیون دلاری بدون نظارت دولت‌ها کاربردی است که مزایای بسیار زیادی برای کاربران دارد. ناگفته نماند که وضعیت پذیرش ارزهای دیجیتال در حال حاضر بسیار متفاوت‌تر از آن چیزی است که در سال‌های 2008 تا 2011 برای این دارایی‌های دیجیتالی رقم خورد و در عمل روزانه بر تعداد فروشگاه‌هایی که از روش پرداخت رمزارز پشتیبانی می‌کنند، افزوده می‌شود.

    به نظر برخی از افراد، وضعیت فعلی قیمت بیت کوین BTC و به طور کلی ارزهای دیجیتالی را می‌توان با وضعیت نفت در سال 1850 میلادی مقایسه کرد؛ سالی که در آن کل کاربرد نفت به تامین سوخت مورد نیاز لامپ‌ها و روانکاری دستگاه‌های صنعتی منحصر شده بود ولی پس از اختراع موتورهای درون سوز و برخی نوآوری‌های دیگر، نفت به یکی از ارزشمندترین دارایی‌های دنیا تبدیل شد که جنگ‌ها و استعمارهای زیادی برای دستیابی به آن در تاریخ رقم خورد.

    تئوری Greater Fool از دیدگاه روانشناسی

    بررسی روانشناسانه تئوری های بازار مالی

    یکی از تئوری‌های پرطرفدار موجود در حوزه روانشناسی به تئوری خرد جمعی مربوط می‌شود که منظور از آن، این است که هوش و خرد جمعی همواره عملکرد بهتر و قدرتمندتری در مقایسه با خرد تکی دارد. اگر وجه منفی این نظریه یاد شده را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که عموم افراد یک جامعه بجای پیروی از منطق، رهرو احساسات خود هستند. مسلما نتیجه چنین مسئله‌ای این است که به هنگام تسلط یک احساس بر جامعه، اکثریت جامعه از آن تبعیت می‌کنند.

    خود تئوری Greater Fool با ایجاد ترس از دست دادن فرصت (FOMO) در میان طیف وسیعی از سرمایه‌گذاران شکل می‌گیرد. در چنین حالتی افراد که شاهد فروش یک دارایی با قیمت بیشتر از قیمت خرید به فردی هستند و از این طریق سود خوبی به جیب زده‌اند، احساس ترس از دست دادن فرصت بر رفتار آن‌ها حاکم شده و با کنار گذاشتن رفتار منطقی به طور شتاب زده به سراغ چنین بازاری می‌ایند.

    چگونه در یک بازار مالی احمق بزرگتر نباشیم؟!

    حال که اطلاعات جامع‌تری در ارتباط با تئوری Greater Fool به دست آوردید و متوجه شدید که احمق بزرگتر کیست، نوبت آن شده که به این سوال کلیدی که «چگونه در یک بازار مالی احمق بزرگتر نباشیم؟!» پاسخ دهیم. به طور کلی استراتژی‌های مالی متعددی وجود دارد که به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا به چنین فردی تبدیل نشوند که از نمونه‌های مهم این استراتژی‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    سرمایه‌گذاری بلند مدت

    در سرمایه‌گذاری بلند مدت، برخلاف آنچه که در سرمایه‌گذاری کوتاه مدت اتفاق می‌افتد و هدف از آن کسب سود سریع است، سرمایه‌گذاری متناسب با ارزش ذاتی یک دارایی انجام می‌گیرد و به همین علت سرمایه‌گذاران بلند مدت کمتر در معرض تبدیل شدن به احمق بزرگتر دارند. اعطای اهمیت به سرمایه‌گذاری بلند مدت از این جهت است که سرمایه‌گذاران این دسته عمدتا به دنبال دارایی‌های باکیفیت‌تری هستند که ارزش واقعی آن‌ها به دلیل FOMO چندان از ارزش فعلی آن فاصله نگرفته است. سرمایه‌گذاری بر روی چنین دارایی‌هایی به دلیل نوسان قیمتی کمتر، مطمئن‌تر بوده و احتمال سقوط ناگهانی قیمت آن‌ها وجود ندارد.

    استفاده از تحلیل‌های بنیادی (fundamental Analysis)

    یکی از بهترین روش‌های تحلیلی که تریدرها و سرمایه‌گذاران با استفاده از آن قادرهستند به ارزش ذاتی یک دارایی دست پیدا کنند، تحلیل فاندامنتال است که فاکتورهای متعددی را در برمی‌گیرد. از عوامل دخیل در تحلیل‌های فاندامنتال یک دارایی می‌توان به مواردی همچون بررسی اندیکاتورهای اقتصادی، وضعیت کلی بازار، گزارش‌های مالی و ترندهای حوزه مربوطه اشاره کرد. چرایی اهمیت تحلیل‌های بنیادین در این است که مانع از این می‌شود که فردی در دام تئوری احمق بزرگتر گرفتار شده و بیشترین حماقت سرمایه‌گذاری را از خود نشان دهد؛ چراکه آن دسته از تریدرهایی که به دنبال تحلیل فاندامنتال یک دارایی رفته‌اند، اطلاعات جامع و کامل‌تری در ارتباط با ارزش واقعی آن داشته و به راحتی می‌توانند الگوهای احمق بزرگتر را تشخیص دهند.

    تنوع بخشی به پرتفوی

    سرمایه‌گذارانی که به دنبال سرمایه‌گذاری بر روی دارایی‌های متنوع هستند و کلیه سرمایه خود را به یک پلتفرم خاص منتقل نمی‌کنند، کمتر در دام تئوری Greater Fool گرفتار می‌شوند؛ چراکه چنین استراتژی سرمایه آن‌ها را از سقوط ناگهانی قیمت مصون نگه می‌دارد. به عنوان مثال فرض کنید، یک معامله‌گر با انجام تحلیل‌هایی می‌داند که قیمت یک ارز دیجیتال خاص به علت پیروی از دنبال شدن الگوی احمق بزرگتر در حال طی کردن روند صعودی کاذب است؛ در چنین حالتی وی می‌تواند با اختصاص بخش کوچکی از سرمایه خود به این دارایی از سود احتمالی موجود در آن بهره‌مند گردد. با انجام چنین کاری، در صورتی که دارایی مورد نظر به دلیل اصلاح قیمتی روند نزولی به خود بگیرد نیز ضربه مالی وارد شده چندان برای این سرمایه‌گذار سنگین نخواهد بود.

    بهره‌گیری از استراتژی‌های مدیریت ریسک

    استفاده از ابزارهایی همچون استاپ لاس و حد ضرر و صندوق پوشش ریسک را می‌توان یکی از متداول‌ترین روش‌های مدیریت ریسک سرمایه‌گذاری به شمار آورد که امکان ورود ضررهای سهمگین را در سرمایه‌گذاری‌های پرنوسان کنترل می‌کند. روند کار در استاپ لاس به این صورت است که اگر قیمت دارایی به حد تعیینی شما کاهش یابد، به منظور عدم ورود ضرر بیشتر، سیستم به طور کاملا خودکار این دارایی را به فروش می‌رساند.

    تئوری Greater Fool؛ روشی برای کسب سود از طمع دیگران

    کسب سود از نظریه احمق بزرگتر

    همان طور که در مطالب فوق مشاهده کردید، جوهره تئوری احمق بزرگتر را روندی شکل می‌دهد که یک دارایی با ارزش قیمتی کاذب همچنان در یک بازار مالی خواهان داشته و مورد معامله قرار می‌گیرد. در واقع به بیان بهتر، کل معاملات در درون حبابی انجام می‌گیرد که هر لحظه امکان ترکیدن آن وجود دارد! این نوع خاص از معاملات در بازارهای مالی هرچند که دارای پتانسیل خوبی برای سودآوری هستند؛ اما با ریسک افت و سقوط قیمتی شدید ناگهانی نیز همراهند که در سرمایه‌گذاری بر روی چنین دارایی‌هایی نباید از این نکته غافل شد. به منظور کاهش ریسک تبدیل شدن به یک احمق بزرگتر در انجام معاملات می‌توان از روش‌های مختلفی همچون استفاده از استاپ لاس، انجام تحلیل‌های فاندامنتال و متنوع سازی پرتفوی بهره برد. حال که با چیستی تئوری اقتصادی احمق بزرگتر در این مقاله از بلاگ کریپتوباز بیشتر آشنا شدید، آیا می‌توان گفت که دنیای کریپتوکارنسی یک بازار مالی مبتنی بر نظریه Greater Fool است؟ یا صرفا بخشی از آن نظیر میم کوین‌ها در این نظریه جای می‌گیرند؟!

    سوالات متداول

    آیا سرمایه‌گذاری متناسب با نظریه اقتصادی احمق بزرگتر، استراتژی سودآوری است؟

    به طور کلی، ورود به بازار دارایی که از تئوری Greater Fool پیروی می‌کند یک شمشیر دو لبه است که در عین برخورداری از پتانسیل بالای سودآوری از ریسک‌های بالقوه سقوط قیمتی نیز برخوردار است.

    آیا نظریه اقتصادی احمق بزرگتر به بازار مالی خاصی مربوط است؟

    خیر، در کلیه بازارهای مالی از املاک گرفته تا طلا، رمزارزها و بورس شاهد کارکرد این نظریه هستیم.

    آیا حباب ایجاد شده در بازارهای مالی صرفا به دلیل تئوری احمق بزرگتر است؟

    خیر، دلایل مختلفی نظیر جریان بالای نقدینگی در جامعه، سندروم تداوم وضع موجود و مواردی از این دست در ایجاد حباب قیمتی دخالت دارند.